هنر اول : هنر موسیقی
از طبیعت گرفته تا ساختههای بشر، به طرق مختلف همیشه سعی در ساخت فضایی برای هوشیاری و درک هر چه بیشتر موضوعات در زمینههای مختلف شده است.
از این رو تعاریف موسیقی به دو بخش علمی و هنری تقسیم میشود.
هنری:
با یک تعریف جامع هنری در این زمینه میتوان گفت: ” هنر موسیقی، راوی غرایز و هیجانات و حس درونی و زیبایی آنها است که به صورت روحی درک شدهاند و به رشته نتهای موسیقی تبدیل میشوند. به عبارت دیگر موسیقی زبان بیان احساسات است.”
علمی:
پروفسور گرینبرگ هنر موسیقی را این چنین توصیف میکند: ”هنر موسیقی یعنی صدا در زمان”
هنر دوم : هنر حرکات نمایشی
اصطلاح «هنرهای نمایشی» برای اولین بار در سال 1711 در زبان انگلیسی برای مجموعهای از هنرهای دیداری متکی به بازیگر مورد استفاده قرار گرفت.
هنرهای نمایشی شامل: انواع رقص، شعبدهبازی و تردستی، آوازخوانی، نمایشهای سیرک (بندبازی، معرکه گیری، کار با حیوانات و نمایشهای پهلوانی) و سایر هنرهای مشابه است.
شروع این هنر را میتوان به قرن 6 قبل از میلاد نسبت داد. نمایشهای تراژدی و شادینامه که ریشه در آئینهای مذهبی یونان باستان داشتند را میتوان شروع این هنر دانست.
هنر سوم: هنرهای ترسیمی
هنر ترسیمی، با ایجاد نگاره های مختلف از طریق به تصویر کشیدن زوایای مختلف یک موضوع واحد یا در بعضی موارد تلفیق موضوعات با یکدیگر، مفهوم خود را به مخاطب القا می کند.
هنر ترسیمی را به عبارت دیگر با عنوان هنرهای بصری یا هنرهای دیداری نیز می شناسند.
هنر نقاشی، خوشنویسی، مجسمه سازی، طراحی،گرافیک، کلاژ، عکاسی و خطاطی را می توان به عنوان یک هنر ترسیمی تلقی نمود.
هنرمند در هنر ترسیمی در تلاش است با استفاده از ابزار هنری و رسم، که فرمی دیگر از هنرهای تجسمی نیز محسوب می شود، مفهوم مورد نظر خود را به مخاطب بیان کند.
هنر چهارم:هنرهای تجسمی
هنرهای تجسمی را می توان هنری وابسته به حس بصری دانست.
هنرهای تجسمی را به سبب گستردگی قلمرو آن در هنر، به عنوان یکی از مهمترین ارکان هنری محسوب می شود.
معماری و دکوراسیون، مجسمهسازی، خیاطی و طراحی لباس، شیشه گری مثالهایی از هنرهای تجسمی میباشند.
هنر پنجم : هنرهای ادبی
هنر پنجم را میتوان معرف فرهنگ، آرمانها و تفکرات یک جامعه دانست. به طور کلی ادبیات عبارت است از آنگونه سخنانی که از حدّ سخنان عادی، برتر و والاتر بوده است و مردم، آن سخنان را در میان خود، ضبط و نقل کردهاند و از خواندن و شنیدن آنها دگرگون گشته و احساس غم، شادی یا لذّت کردهاند.
هنرهایی همچون نویسندگی، شعر، داستان، سفرنامه، فیلمنامه و بسیاری از مشتقات دیگر در این زمینه از هنر را می توان جزئی از هنر ادبی نامید.
هنر ششم: هنرهای نمایشی
هنرهای نمایشی شکلی از هنر است که برخلاف سایر هنرها، هنرمند در آن با استفاده از بدن و فیزیکِ خود در وهلهی نخست و سپس با بهرهگیری از امکانات دیگر به خلق هنر خود میپردازد. هنر دوم (رقص و حرکات نمایشی) و هنر ششم (تئاتر و هنرهای نمایشی) شباهتهایی به هم دارند و در عین حال با هم متفاوت هستند.
هنرهای نمایشی شامل: تئاتر اپرا، (اجرای زنده و عروسکی)، داستانگویی، تعزیه خوانی و سایر هنرهای مشابه است.
هنر هفتم: سینما
سینما را باید نقطه عطف و تکامل تمامی هنرها در کنار یکدیگر و تلفیق آنها دانست.
سینما در معنای لغوی خود، به معنای “حرکت” است، اما در اصطلاح مدرن آن به معنی ترکیب تصاویر متحرک و جان بخشیدن به داستان به وسیله این تصاویر برای درک بهتر آن برای تماشاگران است.
سینما سعی کرده تا با کار بر روی جنبههای مختلف زندگی بشری از واقعگرایانه تا فراواقعگرایانه، به نقطه ثقلی در مضمون یک فهم کلی برسد.
به عبارت دیگر، با دستهبندی سبکهای مختلف سینمایی که آنها را با نام ژانر میتوان شناخت، روحی تازه و روایاتی متفاوت را به تصویر میکشد.